اليسای نازماليسای نازم، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 25 روز سن داره
مامان فیروزهمامان فیروزه، تا این لحظه: 31 سال و 9 ماه و 5 روز سن داره
بابا اسیبابا اسی، تا این لحظه: 34 سال و 5 ماه و 5 روز سن داره

الیســا پری کوچولوی مامانی

احوالات این چند روز غیبتمون به روایت تصویر

سلام پرنسس کوچولوی من تبلتم خاموش کرده بود برده بودم برای تعمیر .خدارو شکر با فلش کردن روشن شد بدون حذف شدن برنامه اینم دلیل غیبتمون . بریم سراغ عکسای گوگولیه خودم عروسکم توی پارک فدک این شبا همش با ساغر کوچولو هستیم جنگل عباس آباد هواش عالیه مشغول تماشای بازی تخته نرد بابایی و عمو سجادی از جات تکون نخوردی اینم یه شب دیگه نینی تو میخوابوندی روی پات کامل روشو میپوشوندی میگفتی سردش هر ژستی خاله فاطمه یادت میداد تو تکرار میکردی اینم عکسات موقعی که در طول روز خودکفا میخوابی کوچولوی من اینم هدیه هم از طرف بابا برای دخمری که بلده بره دستشویی این  سرسره رو  یه ماه پیش  که...
17 خرداد 1394

خوشگل خانوم...

خوشگل خانومم حاضر شده بره پارک یعنی دیوونه ی موهاتم عروسکم این اثر هنری رو سوگند خلق کرده تو رفتی پشت شیشه صورتتو چسبوندی بهش عکس انداخته ازت خخخخخخخخخخ من این روزا مشغول درست کردن گل سر و کیف برای  دنیای کوچولوهام و شمام همش میای سراغشون همه رو با هم تست میکنی این لباسو برای ساغر جونی بچه ی دخمل داییم دوختم  امشبم بهش دادیم دقیقا اندازش بود  دیگه باورم شد یه خیاط دیمی کاره تمام عیارم زودی میام با عکسای دیگه فعلا بای...   ...
7 خرداد 1394

لذت بخش ترین بخش زندگیم(بای بای پوشک)

سلام پرنسس جونم دیگه بزرگ ترین بخشای دوران کودکیتو گذرونی ترک شیر مادر و آموزش دستشویی رفتن نمیدونی منو بابایی چقد خوشحالیم از امروزم تصمیم دارم دیگه بیرون از خونه هم پوشک نپوشی چون کاملا  آماده ای خدا رو هزار مرتبه شکر خلاصه برای منم راحت تر شده اونم خیلی زیاد.البت یه هزینه ی چشم گیری هم صرفه جویی میشه آخه هر هفته کلی هزینه ی پوشک میشدخخخخخخ انشاا... تموم مراحل زندگیتو به راحتی سپری کنی مامانییه تشکرم از خواننده های وبلاگم کنم که خیلی بهمون لطف دارن فقط اینو بگم وقتی نظر خصوصی میذارین مجبورم بیام جوابو توی وبلاگاتو ن بدم اونم خیلی سخته آخه نتم ایرانسله و صفحه ی نظرات برام خیلی دیر وا میشه پس لطفا خصوصی نذارید تا منم بتونم جو...
5 خرداد 1394

متفرقه از این روزات...

اینجا میخواستم قانع شی پیشبندتو ببندی از عروسکت کمک گرفتم کلا اگه نذاری تا کاری رو برات انجام بدم پای عروسکت بیاد وسط مشکلات حله مخصوصا توی آموزش دست شویی رفتن خیلی بهم کمک میکنه همش با عروسکت میای دستشویی که مثلا اونم جیش کنه حالا که پیشبندتونو بستم داری بهش آش میدی بازم پارک فدک با دوستای جون جونیت النا و محیا برای اولین بار  موهای خرگوشیتو  بافتم گودوی منی تو فدای قدو بالات اینم النا جونی،فدای خنده ی از ته دلت خاله.عاشق عکسشم یه شب که با عمو سجاد و خاله فاطمه رفتیم عباس آباد به من از همه بیشتر خوش گذشت چون دیگه به شما شیر نمیدم و دوباره قلیون کشیدن مجاز شده  پیاده روی نصف...
2 خرداد 1394

خوشگله مامانی

عزیزم این عکس مربوط به قبل یک سالگیت میشه.سوگند جون لباس محلیشو تنت کرده بود ازت عکس انداخت منم تازه بلوتوث کردمش برات میذارم عشقمی خوشگله. ...
1 خرداد 1394

پارک فدک با دوستای عزیزت

عزیز دلم اینم عکسای چند روز پیشت توی پارک فدک  چقد ناز داری تووو وقتی میگم ناز بده تا میرسیم میری سراغ  ورزش مادر دختری اینم یه عکس جمعی البته گروه دِتر مارها کامل نیست خاله مطهره و النا نیستن این دفعه باید یه عکس شش نفره بندازیم دوست دارم گل اندامه مادر   ...
1 خرداد 1394

دخمل نازنازی

دخمل نازنازی من وقتی داشتم میبردمت پارک ملت جلو ورودیش خواستی برات بادکنک بخرم و در آخر به سه تا بادکنک قانع شدی جدیدا تا بهت میگم میخوام عکس بندازم ازت زود میشینی خونه ی مادر جون مشغول دلقک بازی اینجام دو شب پیشه توی رستوران گل گندم گیر داده بودی به آبسرد کن .اون شب  اندازه ی من غذا خوردی اینم یه تی تی که عکسشو نذاشته بودم  دوست دارم...     ...
30 ارديبهشت 1394

یه جمعه ی خوب...

عزیزکم جمعه با بابایی رفتیم دریای چهار فصل  کلی خوش گذروندی تا رسیدیم عاشق این اسباب بازی شدی بابایی برات گرفت دیگه تا آخر درگیر بازی باهاش شدی یادمه خودمم توی بچگی از اینا داشتم  یعنی منو بابایی از خنده مردیم بس که کارات با اسباب بازیت خنده دار بود ناناز   پدر دختری کلی بابایی رو با عصای سحرآمیزت دنبال کردی همیشه خوش باشی یکی یدونم...         ...
30 ارديبهشت 1394

پیاده رویی

عزیزم این شبا با بابا اسی میریم پیاده روی .تا خیابون امام میریم و برمیگردیم شما هم یه کم توی کالسکه میشینی یه کم هم باهامون قدم میزنی خیلی با تو بهمون خوش میگذره اینجام قبل رفتن خودت  کالسکه تو میبری خخخخخ اینجام یه شب که توی خیابون  به قول خودت بیشی دیدی بستنی توت فرنگی هم نوش جان کردی الان دوتایی داریم  مرحله ی سختی رو میگذرونیم اونم آموزش  دست شویی رفتنته  از بیست اردیبهشت شروع کردم به برداشتن پوشکت توی نت خوندم بهترین زمان برای شروعش بیست ماهگی به بعده خدارو شکر  زود  درک کردی ولی این کار واقعا احتیاج به کلی صبر و حوصله داره هر روز پنجاه بار ازت میپرسم الیسا بریم دستشویی...
25 ارديبهشت 1394