پیاده رویی
عزیزم این شبا با بابا اسی میریم پیاده روی .تا خیابون امام میریم و برمیگردیم شما هم یه کم توی کالسکه میشینی یه کم هم باهامون قدم میزنی خیلی با تو بهمون خوش میگذره
اینجام قبل رفتن خودت کالسکه تو میبری خخخخخ
اینجام یه شب که توی خیابون به قول خودت بیشی دیدی
بستنی توت فرنگی هم نوش جان کردی
الان دوتایی داریم مرحله ی سختی رو میگذرونیم اونم آموزش دست شویی رفتنته
از بیست اردیبهشت شروع کردم به برداشتن پوشکت توی نت خوندم بهترین زمان برای شروعش بیست ماهگی به بعده
خدارو شکر زود درک کردی ولی این کار واقعا احتیاج به کلی صبر و حوصله داره هر روز پنجاه بار ازت میپرسم الیسا بریم دستشویی ؟روزای اول تا به حالا دو بار خودتو خیس کردی که البته شورت آموزشی پات بوده و مشکلی پیش نیومده اما با عرض معذرت پی پیتو همش میگی امکان نداره یادت بره .نمیدونم قراره تا کی طول بکشه امیدوارم زودتر به مرحله ای برسیم که دیگه بیرون از خونه هم پوشک نپوشی.یه مسئله ی دیگه هم که ناراحتم میکنه اینه که وقتی میبرمت بیرون پوشکتو میپوشم این طوری بدتر دچار دوگانگی شدی وقتی بیرونیم میگی جیش منم میگم اشالی نداره پوشک پاته.این قضیه رو نمیدونم چیکارش کنم.امیدوارم زودتر بگذره.برای زمان خوابیدنتم یه پارچه دوختم که توش پلاستیک گذاشتم زیرت پهن میکنم اما خدا رو شکر هر وقت بیدار میشی خشکه .کاره سختیه اما میگذره
دوست دارم دخملم دیگه واقعا داری بزرگ میشی خیلی حس خوبی دارم بوووووس