الیســا پری کوچولوی مامانی

فرشته کوچولوی من... روزت مبارک و خداوند دختر را آفرید... تا عروسک های دنیا یتیم نمانند...       دختر نازنینم： مرسی که هستی،خوشحالم از بین این همه بچه و صد البته این همه دخمل تو شدی سهم من... داشتنت مثل برآورده شدن یه آرزوی بزرگه باور کن حسم بهت اینه： انگاری توی گذشته ،اون دور دورا نشسته بودم و با تموم وجودم تو رو از خدا میخواستم قطعا همین طوره وجود تو نمیتونه تصادفی باشه  تو برای منو بابایی بی شک اجابت یک دعایی...   عاشقتم،عاشقتیم،تا دنیا دنیاست عاشقت میمونیم با ذره ذره ی وجودمون. کاش میفهمیدی چقدررررررر برامون عزیزی دوست داریم،دوست داریم،دوست داریم &nb...

اینم یه سوپ پر از خاصیت برای الیسا جونم اگه بدونی چقدر غذای تزیین شده دوست داری و با اشتها میخوریش البته من بیشتر از شما دوست دارم نوشششش جونت توت فرنگی ...

سلام مربای مامانی بازم توی آپ کردن وبلاگت تنبل شدم شرمنده.کلییییی عکس داری که واقعا همت میخواد همشو بذارم.سعی میکنم زود به زود بیام. یه جمعه ی عالی با خاله الهه شون و عزیز دلت سبحان جووونی مراحل هندونه خورونت عشقه هندونه داری بعدشم گیر دادی به سفره بعد کلی بازی ولو شدی  اینم یه شب دیگس جنگل عباس آباد از بس مشغول خوردن بودم عکاسی نکردم همین یه دونه دارم برات دوست دارم توت فرنگی     ...

۲۳ماهگیت مبارک پرنسس کوچولو دوست دارم فقط تو را داشته باشم... وخدا بپرسد،خوب دگر چه؟؟؟؟؟؟ من بگویم هیچ................... همین کافیست. عاشقتم با تک تک سلول های بدنم مادر بودن چقدر حاله خوشیه همیشه شاد و سلامت باشی دخترم تنها خواستم همینه. ...

سلام به یکی یدونه ی مامانی عزیزکم چند روز پیش با خانواده ی مادری من رفتیم امام زاده یوسف و شما کلی حال کردی.وقتی مهرانا جون باهات باشه که دیگه حسابی کیفت کوکه.دوتایی کلی با هم بازی و فضولی کردین منم وقتی توی جمعشون هستم واقعا بهم خوش میگذره اینم چند تا عکس از پرنسس الیسا عاشق این عکستم نازنازیه خوشگل اینم دوستای جون جونی عاشقتونم که این قد همو دوست دارید اینم دو تا عکس هنری مادر دختری دوست دارم نازدونه کلی عکس از این روزات مونده که کم کم میذارم عاشقتم گل خانوم       ...

وقتی دخمل ملوسم با دوست جوناش میره پارک   مامانی هم به بهونه ی تو دلی از بازی در آورد دوست دارم مامانی   ...

عزیزکم ماسک پسرخاله جونشو گذاشته و مارو می ترسونده  عزیزمی دخملی بووووس   توی پست قبل یه عکستو سه بار تکراری گذاشتم سر فرصت درستش میکنم  ...

مامان فیروزه ۲۲ساله شد... عروسک نازم قبل از این که بخوام این پست رو بنویسم باید از دوستای گلم تشکر کنم که با کامنت هاشون بدجوری سورپرایزم کردن ممنون که این قد با دقت وبلاگمو دنبال میکنید که از روی سن شمار متوجه روز تولدم شدید همتونو دوست دارم.خیلی زود نظراتون رو سیو میکنم سه مرداد روز تولدم بود که بابا اسی حسابی سورپرایزم کرد همه تدارکاتو برام به تنهایی مهیا کرد و خونه مامان جون برام تولد گرفت خاله الهه هم به بهونه ی رفتن به پارک منو کشید اونجا  خلاصه مواجه شدن با یه خونه تاریک بعدشم بادکنک و برف شادی خلاصه عین توی فیلما خخخخخ دست همشون درد نکنه واقعا خوشحال شدم هدیه هم گرفتم از همشون بابا اسی هم برام یه گوشی خوشگل ...

جوجه ی من،وقتی مادرش سحرخیز میشه براش صبحانه ی خوشگل آماده میکنه نوووووووووش جان بوس ...