دخترکم مریض شده
سلام دخمر نازم یکی یدونه ی خونمون دو روزه تب کرده و همه کلی ناراحتیم برات عزیزم از شنبه صبح تب کردی بردمت پیش دکترت اونم گفت تبت خیلی شدیده باید حتما آمپول بزنی منم چون تنها رفتم کلی غصم گرفت اما خدا رو شکر اونقدرا هم که فکر میکردم اذیت نشدی اولین آمپولتو تو ی سن هشت ماه و بیست و هفت روزگی زدی عشق کوچولو البته به باسن خخخخخ الانم که دو شنبه هستش تبت کاملا بند اومده اما یه غصه ی دیگه به دل مامی گذاشتی اونم افت فشارته البته به تشخیص خودمونه از بس دکتر به دلیل تب شدید دوز داروتو زیاد کرده از دیشب تا حالا انگاری گذاشتیمت توی یخچال سرده سردی منم دیگه داروهاتو قطع کردم خیلی غصه دارم لطفا زودی خوب شو در حال حاضر فقط یه کوچولو بی حالی اما همونم نمیخواااااااام الانم اومدم خونه رو مرتب کردم واسه بابایی غذا درست کردم شما هم پیش مامان زهرایی فکر کنم دو ساعتی میشه ندیدمت گفت میخوام یه کم به الیسا برسم آخه بی نهایت لاغر شدی صورتت که کلا آب شده شدی عین جوجه استخونات زده بیرون بمیرم برات انقده بهت میرسم که مثل روز اول شی این چند روز داغونت کرد بابا رمضونم برات تخم مرغ شکوند تا اگه چشم خوردی خوب بشی لعنت به چشم زخم هر چند گاهی از روی محبت همه چشم میخورن من که بدجوری اعتقاد دارم بهش وقتی پیامبرمون این همه توصیه کرده پس نمیشه دروغ باشه زودی خوب شو گلکم من الیسای قبلی مو میخوام بووووووس