روز جمعه ی الیسا جونی
- سلام یکی یدونم عروسک نازم امروز با بابایی رفتیم تفریح البته فقط گردش بود آخه از بس سرد بود که نتونستیم پیاده شیم آفتابی بود اما آفتابش گول زن بود سرد بود هوا.به یاد تفریح های دو نفره ی قدیم رفتیم پیست موتور کراس که هر دو تا عاشقشیم اما مامورا اومده بودن جمش کرده بودنما هم با زده حال برگشتیمیادش بخیر شما سه هاهه توی دلم بودی که با بابایی با کراس رفتیم عباس آباد خیلی خوش میگذشت خلاصه کلی آب دیده شدی اون روزاعزیزم دو روزه بدجوری سرما خوردی امروز که حالت حسابی بد بود من بودمو پوآر بینی هی بینیتو خالی کردمدلم برات کلی سوخت سفید برفی جونم.الانم ساعت سه ونیمه و تو با بابایی خوابیدین.امروز روزه ولنتاین بود منم واسه بابایی یه دست لباس زیر گرفتم اونم برام ساعت گرفت البته من هدیه ی خودمو با کمال پر رویی چند روز پیش اینترنتی سفارش دادم برام دیروز فرستادن خب چیه مگه خواستم زحمتشو کم کنم تا مثل هر سال توی زحمت نیفته اون به من ثابت کرده توی گرفتن هدیه خیلی با سلیقست از دوران دوستیمون تا حالا...دیوونشمهدیه ی شما هم ست آتلیه ایه که امروز برات از نی نی بافت سفارش دادم و خانم امینی گفتن زود حاضرش میکننعزیزم دیگه خوابم میاد میخوام بخوابم منو عمو علی امشب به مناسبت ولنتاین چند تا عکس ازت گرفتیم که فردا برات میذارم آخه الان دارم دراز کشیده پست میزارم کیبوردم وصل نیست عاشقه تو و اسی جونم هستم از خدا میخوام این عشقی که منو بابایی به هم داریم همیشه مثل یه چتر رو زندگیمون باز باشه آمین وجود تو هم که عشقمونو به جنون رسونده و مستحکم ترش کردهمیمیرم برای جفتتون فعلا بای نفسم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی