اولین باری که زخمی شدی متاسفانه
عروسکم قربون دخترم برم نازداره من دیشب تو سن پنج ماه و سه روزگی واسه باره اول زخمی شدی مامی هم پا به پات گریه کرد دیشب توی آشپزخونه بودم تو هم توی رور واکت داشتی بازی میکردی بابایی هم مشغول تماشای تلوزیون بود که یهو صدای گریه ی شدیدت منو کشوند توی حال چون به مبل گیر کرده بودی خیلی ضربه زدی دو تا از چرخ های رورواکه لعنتی در رفت تو هم چون هول کردی یهو پاتو کشیدی به بدنه ی رورواکت و کلی از پوست پات کنده شد بمیرم برات که بدجوری بووووووووو شدی اینم پای توپولیه بوووووو شده ی الیسا
بمیرم برات بازم خدا بهمون رحم کرد شکرت خدااااااااا
دخمر صبورم دو دقیقه هم نشد که آروم شدی شاید غصه خوردن منو بابایی رو دیدی دلت سوخت که زودی شدی الیسای مهربون این طوری دلبری میکردی
منو بابایی هم بیکار نشستیم حرصمونو رو رورواکت خالی کردیم الانم انداختمش دمه در حال تا بابایی که صبح داره میره سره کار بندازتش بیرون تا از شرش راحت شی اون لیاقت سواری دادن به یکییدونمونو نداره اینم عکسش
(((من باشم تا از این به بعد به حرف بابا اسی گوش بدم روزی که این رور واکو برات خریدم گفت از قیافش معلومه آشغاله گفت هر چی پول بدی آش میخوری )))تازه به حرفش رسیدم.زوده زود با بابایی میریم یکی دیگه برات میخریم تا براش بهونه نگرفتی
خدایاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا یکی یدونمونو حفظ کن آمین