الیسای شهریوری
سلام مربای مامانی بازم تنبل شدم و دیر اومدم واسه ثبت لحظات شیرینه با تو بودن...
قبل از هر چیز یه تبریک جانانه بهت بگم بابته:این ماه
دختر شهریوریه من
حتی ماه تولدتم جای تبریک داره...
رسیدنه به سومین شهریوره زندگیت مباااااااارک
یه تبریک دیگههم بهت بدهکارم که توی یه پست جداگانه بهش میپردازم
بگم از این روزات که حرف زدنت خیلی بهتر شده تقریبا همه ی کلمات رو میگی البته با غلط و غلوط هایی که چاشنین میشه و دلمونو میبره
غذا خوردنتم خداااااا رو شکر خیلی خوب شده
این روزام بازار سلفی داغ شده هر جا هم میبرمت همه باهات سلفی میندازن منم یه گوشه نگاه میکنم مثل بوقلمون خودمو باد میکنم .خوووو چیه مگه خوشحال میشم دیگهههههه.
میرم سراغ عکسا
پارک رستمکلا همراه ساغر طلا
یه شبم میدون قدس :منو دختر دایی جان هوس عکاسی با کودکانمان رو داشتیم که اصلا همکاری نمیکردین خخخخخخ
چقد اون شب خندیدیم
لوس خانوم
گل در اومد از حموم
این عکسم خیلی جالبه:یه روز داشتی عکسای توی تبلتو نگاه میکردی رسیدی به این عکس گیر دادی توی همین ظرف دقیقا سیب و خیار پوست بگیرم تا بخوری بعدشم که آماده کردم برات عکسشو گذاشتی جلوت نگاهش میکردی میخوردی عزززززیزززززمی تووووو
مربای توت فرنگی
ساعت دوازده شب:قهوه خونه سنگ نو مشغول آب بازی
پارک فدک:این پسره ول کن نبود
اینارو یادم رفته بود دفعه قبل بذارم
توی زمین مشغول فضولی
توی پارکینگ محو تماشای لونه ی پرنده
اینم هدیه ی سوپرایزی از طرف بابا اسی به مناسبت روز دختر.عاشقشی
اینم قبل نصب شدنش الیسای هیجان زده
اینم هدیه ناقابل من به دخملی واسه روز دخمل
به سلامتی استفاده کنی
عاشقتم گیسو کمند