اولين تولدي كه اليسا جونم دعوته
سلام فرشته ي من كه هر روز بزرگتر و ناز تر ميشي دخترم امروز تولد امير حسين جون پسر عمه ي سبحان بود منو شما هم دعوت بوديم طبق معمول تيپ زديم و رفتيم كلي خوش گذشت شما هم طبق معمول از بغلم ربوده شدي و فقط موقع شير دادن ميديدمت دخمره بلا از همين الان بلدي چطور خودتو توي دله همه جا كني توي جشن ازت عكس انداختم فرستادم واسه بابا اسي اونم كلي قربون صدقت رفت و دلش آب شد بعده تولد برگشتيم خونه ي مادر جون آش خورديم كه خيلي حال داد آخه مامي عاشقه آشه و آخرشم رفتيم خونه خدا جون لطفا هميشه نگهدار دخمرم و باباش باش
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی