نفسم نیم سالگیت مبارررررررررررررررررررررک
الیسا جونی نیم سالگیت مبارررررررک...
سلام دختر نازم شش ماهتو تموم کردی و رفتی توی هفت ماهگی ...عزیزم دارم خواب میبینم یا بیدارم انگار دیروز بود که توی دلم بودی و مشغله ی من ترس از زایمان بود و سالم دنیا آوردنت...من موندم چطور یه سری آدما وجود خدا رو قبول ندارن معجزه بزرگ تر از این که خدا یه انسانی رو توی وجود یه انسان دیگه قرار میده رشد میکنه و دنیا میاد صفت مادر و فرزندی رو بهشون میده و از اون به بعد دنیای اون ز ن عوض میشه عاشق میشه دیوونه میشه کامل میشه بزرگ میشه اصلا خلاصه کنم دنیاش یه جور دیگه میشه ........خدایا کاش میتونستم دستاتو بگیرم...لمست کنم ...خدایاااااااااااااااااااااااااا شکرت عاشقتم نگران نباش با قلبم حست میکنم الیسا جونم از خدا واسه داشتن تو بابا اسی و عزیزام ممنونم...دخترم نیم سالگیتو با تمام وجود بهت تبریک میگم و برات بهترین آرزو ها رو دارم منو بابایی تا خون توی رگامون جاریه برای خوشبخت کردن و زندگی بهترت تلاش میکنیم بدون کم آوردن هیچ وقت یادت نره عمرررررررررمی گلم.
هزار ساله شی عروسک نازززززززم... تولدت مبارررک گل پونه /تویی عزیز من یکی یدونه/همه ترانه ها پیشکشه چشمات/دلم میخواد فقط از تو بخونه.... اینم نفسه شش ماهه ی من... در اصل این لباسو برات درست کرده بودم که تنت کنم اما از بس میخوردیش و باهاش بازی میکردی درش آوردم کیک شش ماهگیه گوله ی عشق اینم ژلت البته خطم اینقدرا هم بد نی اما با خامه نوشتن سخته مامی اینم کیک مرغ که عالی شده بود قربون دخمرم برم چقده ناز داره ببین با روشن شدن شمع چطوری شد قیافت اینجام حسابی ژله بازی کردی اینم حاصل کار