اليسا يا باب اسفنجي
سلام به فرشته ي ناز خودم امروز مامي 39هفته و2روز از بارداريش ميگذره واي ماماني دارم واسه ديدنت لحظه شماري ميكنم خدا جون اين چند روز باقي مونده هم از نينيه من خوب مراقبت كن لطفا خدا جوني.مامي فداي اون گلد زدنات بشه كه هر روز ميگذره با شدتش منو متوجه نيرومند شدنت ميكني .امروز سبحان اومد بهم گفت ميشه اسم نيني رو من انتخاب كنم منم گفتم آره خاله جوني اونم گفت بذار باب اسفنجي منم كلي خنديدمو بهش گفتم باشه.فردا هم بايد برم مركز بهداشت نوبته چك آپمه مامي قبل بارداري 48كيلو بود توي آخرين چك آپ شده بودم 64 كيلو فردا چند كيلو باشم خدا ميدونه.الهي من فداي اون روغن زيتون بشم كه واسم مثل يه معجزه بود 2 تا شيشه تا حالا تموم كردمو واقعا جواب داد.هر شب به شكم و همه جاهايي كه احتمال ترك داشت ماليدم به همه توصيه ميكنم حتما امتحان كنن آخه من با اين همه اضافه وزن بايد ترك بارون ميشدم خصوصا كه مامي و خواهرم مثل هندونه راه راه،ترك خوردن پس منم استعدادشو داشتم.دخمري بابابزرگتم امروز بازم شرمندمون كرد و به ماميت پول داد تا كسري سيسمونيتو بگيرم بنابراين فردا بعد از درمانگاه پيش به سوي خريد كه من عاشق خريد كردنم.تا فردا پريه نازمو به خدا ميسپارم يه بوس آبدار بوسسسسس...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی