پرنسس ۱۹ماهه...
سلام پرنسس نازم
دخمل یکی یدونه
خانومه خونه
عزیزم نوزده ماهگیت گذشته هنو واکسن ۱۸ماهگیتو نزدی دیگه درمانگاه قول داده این شنبه برات بزنه آخه دارن اونجارو تعمیرات میکنن داغونه اوضاش .
عروسک نازماین روزا دیگه واسه خودش حسابی سرگرمه و خاله بازی میکنه منم بیشتر وقتا میام توی اتاقتو یواشکی نگات میکنم میمیرم از ذوق به بچگیهای مامی رفتی عشقم.
کارتای بیبی انیشتینو این روزا باهات کار میکنم و به زور سرگرمت میکنم که دقت کنی آخه اصلا حوصله ی نشستن و گوش دادن به حرفامو نداری انگار ناقلا
دخملی در حال غذا دادن به نینیش
دخملی داره چک میکنه یه وقت نینی پی پی نکرده باشه
حالا هم وقته خوابه نینی رسیده
اما بگم از بازیت با تبلت که همه رو شگفت زده میکنی حتی منو بابایی
بازی پو سوبوای سورف و...کاملا حرفه ای بلدی هرذروزم لباس و مو و آرایشه پوت رو عوض میکنی کلی هم از این که تغییرش میدی جیغ و ذوق میکنی میری برا خودت آهنگ میذاری میرقصی میری توی گالریش فیلمای نوزادیتو و تفریحامونو نگاه میکنی خلاصه بدون هیچ استرسی این روزا تبلتو میدم دستت چون میدونم واردی ماشاا...
اینجام واسه این داری گریه میکنی:بهت گفتم این کلاه به لباست نمیخوره برو صورتی رو بیار لج کردی که همون آبی رو بپوشی جالبه والا
دوست دارم عروسکم