احوالات این چند روز غیبتمون...
سلام پرنسس زیبای ما
این چند روز سخت ترین روزای مادرانه ی من بود شما مریض شدی هم سرما خوردی هم تب .............. که ازش متنفرم و هم لج واسه پنجمین دندونت که قراره در بیاد و خیلی بی تابت کرده چهار روز از غیبتم که به بیمار شدن شما گذشت و بقیه هم به خاطر تبلتم هست که دادم نمایندگی درست کنه چون جنابعالی تف مالیش کردی دکمه ی بغلش که مربوط به ولوم صداست کار نمی کرد شاید مهم نبود ولی تا گارانتی داره باید استفاده برررررررد خخخخخ البته شاید چند روز طول بکشه تا بگیرمش الانم با تبلت خاله فاعزه دارم مینویسم برات .چون تبلت خاله جون برنامه ی کم کردن حجم و چیزای دیگه نداره عکسای نازتو وقتی تبلت خودمو گرفتم برات میذارم ماه پیشونی .
این شبا همش به گشت و تفریح سپری میشه آخه ماه رمضونه و همه تا دیر وقت بیرونن بساط جگرکی و کباب ذرت هم همه جا براست منو شما و بابایی هم هر شب از این بساط فیض میبریم جونم برات بگه حسابی با بزرگ شدنت داری جیگر تر میشی تولدتم نزدیکه منم درگیرم که چه تمی برات انتخاب کنم از وقتی تولد آرنیکای عزیز رو که نسیم جون زحمتشو کشید دیدم عاشق تم کیتی شدم که احتمالا زیاااااااد تمت کیتی میشه کلی هم کار دارم که باید انجام بدم تا دقیقه ی نود مثل جشن چهل روزگیت هلاک نشم
یه هفته ای میشه که برات تاب وصل کردیم یعنی عاشقشی همش میگی تاب تاب مامان فدای دخمر نازش
دخمر نازم دوستت داریم تورو خدا دیگه مریض نشو که من دیوونه میشم
تحمل اذیت شدنتو ندارم این دفعه هم که مریض شدی بردمت مطب دکتر سودمند که عمومی بود آخه مقصود لو دفعه ی قبل زیاد دارو داد من راضی نبودم ازش نمیدونم چرا عمومیا زود تر تو رو خوب میکنن تا متخصصای کودک خوب اینم اعتقاد منه خخخخخ
زودی میام با عکسای خوشمل پرنسسم دوستای نازم منو ببخشید که بی خبرتون گذاشتم بووووووووس
فعلا بای...