دخمره خوشگلم
جیگر مامانی دیروز خواستم رو پام شمارو بخوابونم که دیدم این طوری اخم کردی دلم خواست از قیافت عکس بندازم
تا صدای دوربینو شنیدی اون قیافه ی اخم آلودت این طوری شد
فدای مهربونیات دو دقیقه هم نشد که دوباره تیریپ اخم و لالا
گل نازم این لباس اولین چیزی بود که وقتی فهمیدم توی دلمی برات خریدم
هر روز نگاش میکردم سیر نمیشدم
چون نمیدونستم دخمری یا پسر یه چیزی گرفته بودم که هم یه طرفش عکس پسر داشت هم دخمر
دخترم تاج سرم عمرم نفسم عاشقتمممممممم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی