صبحونه ی خوشمزه
سلام به یکی یدونه ی خونه دخمل گلم
واقعا این روزا تغییر کردی از همه نظر
خیلی رفتارت عوض شده .چی بگم از حرف زدتان که یه جایی یه کلماتی رو بکار میبری که شدیدا بجاست و ما رو حیرت زده میکنی واقعا شیرین شدی.راه میری دلبری میکنی کارات از بس جذابه باید یه گوشه تیتر کنم که وقتی میام وبلاگ نویسی هیچ چیزی از خاطراتت جا نمونه.قول میدم یه پست بلند بالا رو بذارم فقط واسه توصیفت توی این روزا.از وب نویسی نگوووو که دیگه واقعا تنبل خانومی شدم واسه خودم.ببینم کی میشه خودمو یه اصلاحی بکنم.تا یادم نرفته بگم عاشق دارو خوردن شدی 😕😕😕😕این اخلاقت این روزا زیادی برام خوشاینده چون با توجه به فصل سرد و جنابعالی که دست به مریض شدنت حسابی ملثه این برام یه برگ برندس .گاهی کار به جایی میرسه که مجبور میشم الکی آب رو توی قاشق بریزم وبه جای دارو بهت قالب کنم چون واقعا کلافه میشم بس که میگی مامان دارو بده😁😁😁😁
مثلا همین امروز اومدی توی آشپزخونه بهم گفتی:مامانی مریضم دارووووووو😄😄😄
منم گفتم خوب حالا کجات درد میکنه که دارو میخوای گفتی آی سرم جالب اینجاست دستتم روی سرت گذاشته بودی .بعد من خندیدم بهت گفتم الیسا سرت که درد نمیکنه دروغ گفتن کاره بدیه.بعد خندیدی گفتی نه شکم درد نیتونه.وای اگه بدونی چقد خندیدم کلی بغلت کردمو فشارت دادم جالبترش اینجاست خودتم خندت گرفته بود از دروغات.
یعنی من هلاکتم خودم تکوتنها و یکتنه برات جون میدم😂😂😂😂
از عکسات نذار بگم که کلی تلنبار شدن روی هم و باید کم کم بذارم تا خسته نشم.اینم بدیه دیر آپ کردن وبلاگته دیگه....
یه صبحونه ی خوشگل واسه یکی یدونه ی خونه
اینم عروسک خوش اشتها😜😜😜😜
دوست دارم کوچولوی دلنشینم💗💗💗💗💗💗
✔✔✔دوستای گلم مرسی که بهمون لطف دارید تا فردا حتما نظراتونو جواب میدم البته همشو خوندم 🌷🌷🌷🌷🌷